عطر چای سبز

بلد نیستم فلسفی حرف بزنم پیچیدگی چندانی هم ندارم.
پس ساده مینویسم ساده بخوانید :)

+ به خاطر ادبیات ضعیفم پیشاپیش معذرت میخوام راستش هیچوقت ادبیات دوست نداشتم.

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۴/۱۲/۲۰
    :)
پیوندهای روزانه

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

:)

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۴:۱۶ ب.ظ


the black baloon

The Black Baloon
۲۰ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۱۶
mahshid amini

Home

پنجشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۱۲ ب.ظ

انیمیشن قشنگی بود با اینکه تعریفشو شنیده بودم فرصت نشده بود ببینمش.
 از دستش ندید. :)

 the home

۱۳ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۱۲
mahshid amini

دو راهی

پنجشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۲۱ ق.ظ
نتایج اومد، قبول نشدم. اعصابم بهم ریخته حالا باید فکر کنم و تصمیم بگیرم چیکار کنم؟ همینجوری ادامه بدم و امیدوار باشم به رشته ام علاقمند میشم یا مسیرو برگردم و به این فکر کنم که فقط یک سال از زندگیم تلف شده و دوباره بخونم تا شاید بقیه زندگیم تلف نشه ولی در کنارش باید به اینم فکر کنم که سال دیگه حتی شاید به همین جایی که الان هستم هم نرسم
۱۳ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۱
mahshid amini

The Great Gatsby

سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۶:۰۳ ق.ظ
تمام دیشب داشتم خواب این فیلم رو می دیدم. من آدم تاثیرپذیری ام. ازونا که وقتی یه فیلم ببینم که از قضا غمگین هم باشه تا دوهفته آینده مدام یادش میفتم و ناراحت میشم یا اگه ترسناک باشه تا دوهفته کارم میشه به صورت ناخودآگاه چک کردن جای جایِ خونه برای اطمینان از نبود قاتلی چیزی! درد و دل دوستامم بدجور روم تاثیر میذاره، با مشکلتاتشون غصه میخورم با شادیاشون حتی شاید بیشتر از خودشون شاد میشم و... شایدم برای همینه که خیلی از دوستام میان پیش من برای درد و دلاشون. دروغه اگه بگم از دستشون عصبانی نمیشم، بعضی وقتا واقعا اعصابم بهم میریزه از این که تمام ناراحتیا و مشکلاتشونو برای من میارن بعد اونوقت باعث میشن که تا چند وقت حالم خوب نباشه، ولی باز تهِ دلم خوشحال میشم ازین که بهم اونقدر اعتماد دارن که برام حرف بزنن شاید یکی از دلایلی که اینجا رو درست کردم این باشه که دیگه به کسی برای درد و دل اعتماد ندارم. نمیدونم، تا حالا بهش فکر نکردم!
خلاصه که این فیلمو از دست ندین. درسته که تمام دیشب خوابشو دیدم، درسته که توی خواب برای گتسبی غصه خوردم، از دیزی متنفر شدم، نیک رو سرزنش کردم اما، در کنار همه ی این احساسات از این فیلم خیلی لذت بردم. آخه کم پیش میاد که من از فیلم غمگینی خوشم بیاد!
 
                  gatsby


 
پ.ن: همچنان منتظر نتایجم


۱۱ اسفند ۹۴ ، ۰۶:۰۳
mahshid amini

تغییر

چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۶:۳۸ ب.ظ

روزمرگی یعنی یه خط صاف توی زندگی که هیچ بالا و پایینی نداره. یعنی هرروز و هرروز و هرروز یه سری مسیرای تکراری رو بری و برگردی خونه و منتظر بمونی تا یک روز دیگه هم بگذره و روز جدید شروع بشه.
زندگی این روزای من عجیب دچار روزمرگی شده... هرروز دارم تمام تلاشمو میکنم که فقط یه ذره با دیروزم فرق داشته باشه اما انگار فایده نداره. این روزا خیلی بیشتر از همیشه از خونه میزنم بیرون.  بعدِ دانشگاه، قبل دانشگاه، میرم پارک، سینما یا هندزفری میذارم تو گوشم و توی خیابونا قدم می زنم. آهنگ جدید دانلود میکنم، کتاب جدید می خونم، با آدمای جدید میرم بیرون، عکس می گیرم و....
ولی انگار فایده نداره. هروقت که میام خونه حالم خوب نیست. هروقت میرم دانشگاه خوب نیستم. هروقت با دوستای جدید قدم میزنم بعد از 5 دقیقه دیگه خوب نیستم. دیگه عکس گرفتن و دیدن ژستای خنده دارمون حالمو خوب نمیکنه. دقیقا نمیدونم چمه؟؟ فقط میدونم خوب نیستم.
وقتی به آینده ام فکر می کنم،  به 10 سال بعد، 20 سال بعد هیچی نیست. نهایتا دختری رو تصور میکنم که هرروز با خستگی میره بیمارستان و بعدازظهر خسته تر از صبح برمیگرده. هنوز که هنوزه نتونستم این تصویرو با دختری که با خوشحالی زندگی میکنه عوض کنم. آخه چطوری میشه کسی که از اول از رشته اش، کارش، چیزایی که داره میخونه خوشش نیاد 10 سال دیگه از زندگیش راضی باشه؟؟
تنها امیدواری این روزام جواب نتایج کنکوره که هنوز حتی تاریخشم اعلام نکردن. یعنی میشه قبول شده باشم؟ بابام که میگه قبول شدی ولی خودم میگم امکان نداره ولی اگه بشه...
فکر نمیکنم تا 1سال آینده از تهِ تهِ دلم چیز دیگه ای از خدا بخوام! برام دعا کنید.

۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۳۸
mahshid amini